روز شمار محرم

روز هشتم

1. "خوارزمی" در مقتل الحسین و "خیابانی" در وقایع الایام نوشته ‏اند كه در روز هشتم محرم امام حسین علیه‏ السلام و اصحابش از تشنگی سخت آزرده خاطر شده بودند؛ بنابراین امام علیه ‏السلام كلنگی برداشت و در پشت خیمه‏ ها به فاصله نوزده گام به طرف قبله، زمین را كَند، آبی گوارا بیرون آمد و همه نوشیدند و مشكها را پر كردند، سپس آن آب ناپدید شد و دیگر نشانی از آن دیده نشد. هنگامی كه خبر این ماجرا به عبیداللّه‏ بن زیاد رسید، پیكی نزد عمر بن سعد فرستاد كه: به من خبر رسیده است كه حسین چاه مي‏كَند و آب بدست مي ‏آورد. به محض اینكه این نامه به تو رسید، بیش از پیش مراقبت كن كه دست آنها به آب نرسد و كار را بر حسین علیه ‏السلام و یارانش سخت بگیر. عمر بن سعد دستور وی را عمل نمود.

2. در این روز "یزید بن حصین همدانی" از امام علیه ‏السلام اجازه گرفت تا با عمر بن سعد گفتگو كند. حضرت اجازه داد و او بدون آنكه سلام كند بر عمر بن سعد وارد شد؛ عمر بن سعد گفت: ای مرد همدانی! چه چیز تو را از سلام كردن به من بازداشته است؟ مگر من مسلمان نیستم؟ گفت: اگر تو خود را مسلمان مي‏پنداری پس چرا بر عترت پیامبر شوریده و تصمیم به كشتن آنها گرفته‏ای و آب فرات را كه حتی حیوانات این وادی از آن مي‏نوشند از آنان مضایقه مي‏كنی؟

ادامه نوشته

روز شمار محرم

روز هفتم
1. در روز هفتم محرم عبید اللّه‏ بن زیاد ضمن نامه‏ای به عمر بن سعد از وی خواست تا با سپاهیان خود بین امام حسین و یاران، و آب فرات فاصله ایجاد كرده و اجازه نوشیدن آب به آنها ندهد.
عمر بن سعد نیز بدون فاصله "عمرو بن حجاج" را با 500 سوار در كنار شریعه فرات مستقر كرد و مانع دسترسی امام حسین علیه‏السلام و یارانش به آب شدند.
2. در این روز مردی به نام "عبداللّه‏ بن حصین ازدی" ـ كه از قبیله "بجیله" بود ـ فریاد برآورد: ای حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید! به خدا سوگند كه قطره‏ای از آن را نخواهی آشامید، تا از عطش جان دهی!
امام علیه‏السلام فرمودند: خدایا! او را از تشنگی بكش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار نده.
حمید بن مسلم مي‏گوید: به خدا سوگند كه پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالی كه بیمار بود، قسم به آن خدایی كه جز او پروردگاری نیست، دیدم كه عبداللّه‏ بن حصین آنقدر آب مي‏آشامید تا شكمش بالا مي‏آمد و آن را بالا مي‏آورد و باز فریاد مي‏زد: العطش! باز آب مي‏خورد، ولی سیراب نمي‏شد. چنین بود تا به هلاكت رسید.


به نقل از پایگاه شهید آوینی

روز شمار رویدادهای دهه اول محرم

روز ششم

1. در این روز عبیداللّه‏ بن زیاد نامه‏ای برای عمر بن سعد فرستاد كه: من از نظر نیروی نظامی اعم از سواره و پیاده تو را تجهیز كرده‏ ام. توجه داشته باش كه هر روز و هر شب گزارش كار تو را برای من مي‏فرستند.

2. در این روز "حبیب بن مظاهر اسدی" به امام حسین علیه‏ السلام عرض كرد: یابن رسول اللّه‏! در این نزدیكی طائفه‏ای از بنی اسد سكونت دارند كه اگر اجازه دهی من به نزد آنها بروم و آنها را به سوی شما دعوت نمایم.

ادامه نوشته

روز شمار رویدادهای دهه اول محرم

روز پنجم

1. در این روز عبیداللّه‏ بن زیاد، شخصی بنام "شبث بن ربعی" را به همراه یك هزار نفر به طرف كربلا گسیل داد.

2. عبیداللّه‏ بن زیاد در این روز دستور داد تا شخصی بنام "زجر بن قیس" بر سر راه كربلا بایستد و هر كسی را كه قصد یاری امام حسین علیه‏ السلام داشته و بخواهد به سپاه امام علیه‏ السلام ملحق شود، به قتل برساند. همراهان این مرد 500 نفر بودند.

3. در این روز با توجه به تمام محدودیتهایی كه برای نپیوستن كسی به سپاه امام حسین علیه‏ السلام صورت گرفت، مردی به نام "عامر بن ابی سلامه" خود را به امام علیه‏ السلام رساند و سرانجام در كربلا در روز عاشورا به شهادت رسید.


به نقل از پایگاه شهید آوینی

روز شمار رویدادهای دهه اول محرم

روز چهارم

در روز چهارم محرم، عبیداللّه‏ بن زیاد مردم كوفه را در مسجد جمع كرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای شركت در جنگ با امام حسین علیه‏السلام تشویق و ترغیب نمود.

به دنبال آن 13 هزار نفر در قالب 4 گروه كه عبارت بودند از:

1. شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر؛

2. یزید بن ركاب كلبی با دو هزار نفر؛

3. حصین بن نمیر با چهار هزار نفر؛

4. مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر؛

به سپاه عمر بن سعد پیوستند. بهم پیوستن نیروهای فوق از این روز تا روز عاشورا بوده است.


به نقل از پایگاه شهید آوینی

روز شمار رویدادهای دهه اول محرم

روز سوم

1. "عمر بن سعد" یك روز پس از ورود امام علیه‏السلام به سرزمین كربلا یعنی روز سوّم محرم با چهار هزار سپاهی از اهل كوفه وارد كربلا شد.

2. امام حسین علیه‏السلام قسمتی از زمین كربلا كه قبر مطهرش در آن واقع مي‏شد را از اهالی نینوا و غاضریه به شصت هزار درهم خریداری كرد و با آنها شرط كرد كه مردم را برای زیارت راهنمایی نموده و زوّار او را تا سه روز میهمان كنند.

3. در این روز "عمر بن سعد" مردی بنام "كثیر بن عبداللّه‏" ـ كه مرد گستاخی بود ـ را نزد امام علیه‏السلام فرستاد تا پیغام او را به حضرت برساند. كثیر بن عبداللّه‏ به عمر بن سعد گفت: اگر بخواهید در همین ملاقات حسین را به قتل برسانم؛ ولی عمر نپذیرفت و گفت: فعلاً چنین قصدی نداریم.

هنگامی كه وی نزدیك خیام رسید، "ابو ثمامه صیداوی" (همان مردی كه ظهر عاشورا نماز را به یاد آورد و حضرت او را دعا كرد) نزد امام حسین علیه‏السلام بود. همین‏كه او را دید رو به امام عرض كرد: این شخص كه مي‏آید، بدترین مردم روی زمین است. پس سراسیمه جلو آمد و گفت: شمشیرت را بگذار و نزد امام حسین علیه‏السلام برو. گفت: هرگز چنین نمي‏كنم.

ابوثمامه گفت: پس دست من روی شمشیرت باشد تا پیامت را ابلاغ كنی. گفت: هرگز! ابوثمامه گفت: پیغامت را به من بسپار تا برای امام ببرم، تو مرد زشت‏كاری هستی و من نمي‏گذارم بر امام وارد شوی. او قبول نكرد، برگشت و ماجرا را برای ابن سعد بازگو كرد. سرانجام عمر بن سعد با فرستادن پیكی دیگر از امام پرسید: برای چه به اینجا آمده‏ای؟ حضرت در جواب فرمود:

"مردم كوفه مرا دعوت كرده‏اند و پیمان بسته‏اند، بسوی كوفه مي‏روم و اگر خوش ندارید بازمي‏گردم...



به نقل از پایگاه شهید آوینی

امیرکبیر

آیت الله اراکی فرمود:
شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت .
پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت خیر.
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟
گفت: نه

ادامه نوشته

روز شمار رویدادهای دهه اول محرم

روز دوم

1. امام حسین علیه ‏السلام در روز پنجشنبه دوم محرم الحرام سال 61 هجری به كربلا وارد شد. عالم بزرگوار "سید بن طاووس" نقل كرده است كه: امام علیه‏ السلام چون به كربلا رسید، پرسید: نام این سرزمین چیست؟ همینكه نام كربلا را شنید فرمود: این مكان جای فرود آمدن ما و محل ریختن خون ما و جایگاه قبور ماست. این خبر را جدم رسول خدا صلی ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله به من داده است.

ادامه نوشته

متن کامل ترکیب بند محتشم کاشانی:

در میان شاعران شیعه و مدیحه سرای خاندان امامان شیعه، محتشم کاشانی به عنوان نام آورترین شاعر عاشورایی به شمار می‌رود.

بی‌شک محرم با نام محتشم کاشانی در هم آمیخته است، کتیبه‌های منقش به ترکیب بند معروف این شاعر بلند آوازه در هیبت بیرقهای سرخ و سیاه، حال و هوای تکیه‌ها و حسینیه‌ها را عاشورایی می‌کند. مطلع باز این چه شورش است ... که از محتشم کاشانی است در میان هواداران شیعه جایگاه ویژه‌ای دارد.

 

باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین

بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است

این صبح تیره باز دمید از کجا کزو

کار جهان و خلق جهان جمله در هم است

گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب

کاشوب در تمامی ذرات عالم است

گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست

این رستخیز عام که نامش محرم است

در بارگاه قدس که جای ملال نیست

سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند

گویا عزای اشرف اولاد آدم است

خورشید آسمان و زمین نور مشرقین

پرورده ی کنار رسول خدا حسین

* * *


ادامه نوشته

جواب امام حسین علیه السلام به فرزدق: رد الامام الحسین علیه السلام إلی الفرزدق

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین:

عندما کان الإمام الحسین علیه السلام في طریق الکوفة،زارَه الفرزدقُ و قال له: إرجَع، الکوفيون هُمُ الذين قَتَلوا ابنَ عمِّکَ مُسلِما. فَبَکی الإمام و أنشَدَ هذه الأبيات:

 

فَإن تَکُنِ الدّنيا تُعَدُّ نَفيسَةً

 

فَدارُ ثَوابِ اللهِ أعلی و أنبَلُ

و إن تَکُنِ الأَبدانُ لِلمَوتِ أُنشِئَت

 

فَقَتلُ امرِءٍ بالسَّيفِ في اللهِ أَفضَلُ

و إن تَکُنِ الأَرزاقُ قَسماً مُقَدَّراً

 

فَقِلَّةُ حِرصِ المَرءِ لِلزِّرقِ أجمَلُ

و إن تَکُنِ الأموالُ لِلتَّرکِ جَمعُها

 

فَما بالُ مَتروکٍ بِهِ الحُرُّ يَبخَلُ


 

آن زمان که امام حسین علیه السلام به سمت کوفه در حرکت بود، فرزدق شاعر در راه با ایشان ملاقات کرد و به امام عرض کرد: اینها همان کوفیانی هستند که مسلم پسر عمویت را کشتند، پس برگرد وبه کوفه نرو. امام علیه السلام گریه کرد واین ابیات رافرمود:

ترجمه:

اگر چه دنیا ارزشمند و نفیس است، اما عالم آخرت عالیتر و ارزشمندتر است.

و اگر بدنها برای مردن آفریده شده است، پس کشته شدن با شمشیر در راه خدا بهترین است.

و اگر رزق و روزیها تقسیم شده و مقدر است، پس انسان هرچه کمتر حرص بورزد زیباتر است.

و اگر اموال دنیا برای جا گذاشتن جمع می شود، پس چه باک که انسان آزاده به دنبال آن نرود.

 

 

منبع:

کتاب زیتون،ترجمه الخصائص الحسینية

خطبه بدون نقطه حضرت علي عليه السلام : خطبة لیس لها نقطة لأمیرالمؤمنین علی علیه السلام

امير مؤمنان على عليه السلام خطبه بدون نقطه را پس از مذاکره اصحاب بدون درنگ فرمودند!

«الحمد لله اهلِ الحمدِ و مَأواه،و لَه أَوکَدَ الحمدَ و أحلاه،و أسعَدَ الحَمدَ و أسراه،و أطهَرَ الحمدَ و أسماه،و أکرَمَ الحمدَ و أولاه. الواحِدُ الأحَدُ الصَّمَدُ لا والِدَ لَه و لا وَلَدَ.سَلَطَ المُلوکَ و أعداها و أهلَکَ العِداةَ و أدحاها، و أوصَلَ المکارِمَ و أسراها، و سَمَکَ السماءَ و عَلاها، و سَطَحَ المِهادَ و طَحاها، و أعطاکم ماءَها و مَرعاها، و أحکَمَ عَدَدَ الأمَمِ و أحصاها، و عَدَلَ الأعلامَ و أرساها. ألا لَهُ الأوَّلُ لا مُعادِلَ لَه، و لا رادَّ لِحُکمِه، لا إلهَ إلّا هُو المَلِکُ السّلامُ المُصَوِّرُ العَلّامُ الحاکِمُ الوَدودُ، المُطهِّرُ الطاهِرُ، المحمودُ أمرُهُ المعمورُ حرمه المَأمولُ کَرَمُه.

ادامه نوشته

تبت يدا أبي لهب!

إنَّ ما شهدناهُ من إهانةٍ لرسول الله (ص) خلالَ السّنواتِ الأخیرة، هي نتيجةُ مجدِ الإسلام و الصّحوةِ الإسلاميّة ، هي تكرار ٌ لتصرفاتِ المشركين في بُزُوغِ فجرِ الإسلام الذي يُذَكّرنا بِشعارِ "تبت يدا أبي لهب وتب".

 

وهذا ما رَسَمه جورج شكّور الشاعرُ اللبنانيُ المسيحي في شعره.




سامَ النبیَّ المشرکونَ جمیعَ أنواعِ العذاب

 أوصی أبولهبٍ لئیمَهُمُ بفاحشةٍ و عاب
 تبّت یدا ... تبّت، أبی لهبٍ و تب

 یصلی، سیصلی ناره ذات لهب

 

ادامه نوشته

اطاعت

ابیاتی منسوب به حضرت سجاد علیه السلام:

تَعصَي الإلهَ وَ أنتَ تُظهِرُ حُبَّه/ هذا لَعَمري فِي الفِعالِ بَديعُ/

لَو کُنتَ تُظهِرُ حُبَّهُ لَأَطَعتَه /إنَّ المُحِبَّ لِمَن يُحِبُّ مُطيعُ.

 

خداوند را معصيت مي‌کني و ادعا مي‌کني که او را دوست داري. به جان من اين ادعا از عجايب امور است.

اگر براستي خدا را دوست داشتي او را اطاعت مي‌کردي، زيرا محّب هميشه مطيع محبوب است.»

 

صلوات

امامت در شیعه

به مناسبت ایام شعبانیه:

در دین اسلام و مذهب شیعه، پیامبر به سبب لطفی که خداوند در حق بندگان دارد فرستاده می شود. پس در نظر اول لطف خداوند است که باعث می شود پیامبری فرستاده شود تا خلق را به سوی راه راست هدایت کند.

از منظر اسلام پیامبر(ص) دارای سه شأن و ویژگی در جامعه است: 1- دریافت وحی، 2- رهبری، 3- قضاوت در بین مردم.

گفتیم که فرستاده شدن پیامبر به سبب لطف خداوند در حق مردم است. حال این لطف باعث میشود تا خداوند بعد از پیامبر مردم و جامعه را بدون رهبر و سرپرست رها نکند. یعنی باید فکری هم به حال مردم بعد از پیامبر بشود. همان مسئله لطف باعث میشود که جانشین پیامبر هم مشخص بشود و این جانشین باید همانند پیامبر انسان نمونه و وارسته ای باشد که هیچ مسئله ای مخاطره آمیزی پیدا نشود.

ادامه نوشته

حديث مرغ بريان: الطائر المشوي

حديث مرغ بريان:

و دعاءُ النبيِّ في الطائرِ المَشوي

 

عندَ   الإهداءِ   خيرَ   دُعاءِ

قال  رَبّي   جِئني   لِيَأکُلَ   مِنه

 

بِوليٍّ    مَعي   مِن   الأولياء

و  أحَبُّ   الوری  إليکَ  فَوافَی

 

حيدرٌ دونَهم  لِأکلِ  الشِّواء

قال  رَبِّي  أعطیتَني  کُلَّ  سُؤلي

 

حينَما جِئتَني  لِعَظم  العَطاء

بِأحبِّ   الوری    إليَّ   فَشُکراً

 

لَکَ رَبِّي عَلی جَزيلِ الحِباء

(فرطوسي، 1986،ج1: 75).

ادامه نوشته

بدون عنوان!

فرقی نمیکند:

در کوچه های «مدینه» یا

در کوچه های «منامه»

.

.

.

دست شرطه های حجاز همیشه سنگین است!


پ.ن: منامه پایتخت کشور بحرین است که مسلمانان و علی الخصوص شیعیانش، قتل عام می شوند.

صلوات

بضعة الرسول سلام الله علیها

زهرا همان کسی است که بیت محقرش***طعنه زده به عرش و تمامی گوهرش

او ار خدا برای خودش آفریده است    ***      تا اینکه هر سحر بنشاند برابرش

شرط پیمبری به پسر داشتن که نیست***مردی پیمبر است که زهراست دخترش

مانند احترام خداوند واجب است      ***      حفظ  مقام فاطمه حتی به همسرش

یک نیمه اش نبوت و نیمش ولایت است ***حالا علی صداش کنم یا پیمبرش

دست توسل همه انبیا بُوَد              ***     بر رشته های چادری صبح محشرش

ما بچه های فاطمه ممنون فضه ایم      ***      از این وانَشُد پس دریای دخترش

مسمار در اگرچه برایش مزاحم است   ***  اما مجال نیست که بیرون درآورش

مبدأ الشیعة   :    پیدایش تشیع

پیدایش تشیع از مسائلی است که تحقیقات زیادی در مورد ان شده است. یکی از جالبترین نقلها روایت امام صادق علیه السلام است که در جلسات سخنرانی ایام فاطمیه شهرستان ساوه که توسط آیة الله محمد حسین قرنی حفظه الله بیان شد و در زیر می آید:

(وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ) سوره انعام:ایه 75

ادامه نوشته

خزانة الاسرار

هذه قصيدة في مصيبة أم الأئمة الصديقة الطاهرة فاطمة الزهراء سلام الله علیها:


قال سليم .. قلت يا سلمان

قال سليمٌ .. قُلتُ يا سَلمانُ   /    هَل دَخَلوا وَلَم يَكُ إستِأذانُ

فَقالَ إي وَعزةِ الجَبّارِ   /    فَما عَلى الزَّهراءِ مِن خِمار

فَمُذ رَأَوها عَصَروُها عَصرا   /    كادَت بِنَفسي أن تَموتَ حَسرا

لكِنَّها لاذَت وَراءَ البابِ    /    رِعايةً لِلسِّترِ والحِجابِ

نادَت أيا فِضَّةُ أسنِديني    /    فَقَد وَ رَبي أسقَطُو جَنيني

ادامه نوشته

المصادر و المراجع:

با سلام خدمت بازدیدکنندگان محترم:

این لیست منابع و مآخذی است که اینجانب برای نوشتن پایان نامه از آنها استفاده کرده ام.

تا کنون بخشهایی از پایان نامه را در وبلاگ خود قرار داده ام.

موفق باشی.

السلام علیکم ایها المراجعون الکرام

هذا هو فهرس رسالتي التي کتبتها لنيل شهادة الماجستیر و وضعت قسما منها حتی الآن في موقعي هذه.

دمتم بخير


1.قرآن

2.نهج البلاغه

3. آل محبوبه،جعفر باقر،(1986م)،ماضي النجف وحاضرها،بيروت،دار الأضواء،الطبعة الثانية.

4. آلوسي،سيد محمود،(1408ه)،روح المعاني في تفسير القرآن العظيم و السبع المثاني، بيروت،دار الفکر.

5. آيينه وند،صادق،(دون تاريخ)،الأدب السياسي الملتزم في الاسلام،بيروت،دارالتعارف للمطبوعات.

6. أسدي،کميت بن زيد،(دون تاريخ)،الهاشميات،بيروت،مؤسسة الأعلمي.

7.اميری،جهانگير،(1387ش)،تاريخ الادب العربي في العصرين المملوکی و العثمانی،تهران، انتشارات سمت.

8.الأمين،محسن،(1983م)،أعيان الشيعة،بتحقيق حسن الأمين،بيروت،دار التعارف للمطبوعات، الطبعة الأولی

9.أمينی­نجفی،عبدالحسين،(1994م)،الغدير في الکتاب و السنة والأدب، بيروت، مؤسسة الأعلمی، الطبعة الأولی.

10.الأميني،محمد هادي،(1992م)،معجم رجال الفكر والأدب في النجف خلال ألف عام، الطبعة الثانية.

11. أندلسي،أبوحيان،(1422ق)،تفسير البحر المحيط،بيروت، دار الکتب العلمية.

12. أنطاکی،عبدالمسيح،(1411ق)،ملحمة الإمام علي(عليه­السلام)،بيروت،مؤسسة الأعلمی.

13. إبن الأثير،عزالدين،(1427ق)،أُسدُ الغابة في معرفة الصحابة،بيروت،دارالکتاب العربي.

14. إبن ابي­الحديد،فخر­الدين ابو حامد،(1415ق)،شرح نهج البلاغه،بيروت،مؤسسة الأعلمی.

15. إبن حسام الدين،علاء الدين المتقي،(1409ق)،کَنزُ العُمّال،بيروت،مؤسسة الرسالة.

16. ابن عساکر،ابوالقاسم علی بن الحسن،(1417ق)،تاريخ مدينة دمشق،بتحقيق علي شيري، بيروت،دارالفکر، الطبعة الأولی.

17. إبن عقيل،عبدالله،(1383ش)،شرح إبن عقيل،تهران،انتشارات استقلال،چاپ دوم.

18. إبن کثير، أبو الفداء إسماعيل بن عمر،(1414ق)،تفسير إبن کثير،بيروت،دار الفکر.

19. إربلي،أبوالحسن علي بن عيسی،(1405ق)،کشف الغمة في معرفة الأئمة، بيروت، دارالأضواء.

20. بوصيری،شرف الدين ابو عبدالله محمد بن سعيد،(2002م)،ديوان،بتحقيق محمد ألتونجی، بيروت، دارالجيل.

21. پيرانی شال،علي(1386ش)،البيان في مرآة الأدب العربي و الفارسي،طهران،سمت،الطبعة الأولی.

22. تفتازاني،سعد الدين،(1388ش)،شرح المختصر،قم،منشورات إسماعيليان.

23. جمال الدين،مصطفی(1995م)،الديوان،بيروت،دار­المؤرخ العربي،الطبعة الاُولی.

24.حاکم نيشابوری،ابوعبدالله،(1417ق)،المستدرک علی الصحيحين،قاهرة،دارالحرمين للطباعة و النشر و التوزيع.

25. الحر العاملی،محمد بن الحسن،(1409ق)،وسائل الشيعه،قم،مؤسسه آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث،الطبعة الأولی.

26. حسکاني،عبيدالله بن عبدالله بن احمد،(1393ق)،شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، بيروت، مؤسسه الأعلمي للمطبوعات.

27.حسينی،محمد صالح،(1380ش)،مناقب مرتضوی،به تصحيح کورش مصنوری،تهران، انتشارات روزنه،چاپ اول.

28. حسينی يمني الصنعايی،يوسف،(1420ق)،نسمة السحر بذکر من تَشيَّع وشَعَر، بتحقيق کامل سلمان الجبوری، بيروت،دار المؤرخ العربی.

29. حلی،صفي الدين،(1964م)،ديوان،بيروت،مطبعة دار صادر.

30. خاقاني،علي،(1954م)،شعراء الغري، النجف، المطبعة الحيدرية.

31. خطيب بغدادي،أحمد بن علي،(بی­تاريخ)،تاريخ بغداد،بيروت،دار الکتّاب العربي.

32. خوارزمي،موفق بن احمد،(1421ق)،المناقب،قم،مؤسسة النشر الإسلامي.

33. خوارزمي،موفق بن احمد،(1418ق)،مقتل الحسين،بتحقيق العلامة الشيخ محمد السماوي، قم،دار الأنوار المهدي.

34. خوانساري،محمد باقر،(1967م)،روضات الجنات،طهران،المطبعة الحيدرية.

35. رضي،محمد بن الحسين الموسوي،(1406ق)،ديوان،تهران،وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.

36. سروي مازندراني،محمد بن علي بن شهر آشوب،(1991م)،مناقب آل أبي طالب، بتحقيق يوسف البقاعي،بيروت،دار الأنوار.

37. سعدی،عثمان،(1981م)،الثورة الجزائرية في الشعر العراقي،بغداد،الدار الوطنية.

38. سلامة،بولس،(1410ق)،عيد الغدير،طهران،المؤسسة الثقافية لهيئة أنصار الحسين.

39. سياحي،صادق،(1382ش)،الأدب الملتزم بحبّ أهل البيت،تهران،انتشارات سمت.

40. سيوطي،جلال الدين عبدالرحمن،(1404ق)،الدر المنثور،قم،نشر مکتبه المرعشي النجفي.

41. شايب،احمد،(1976م)،تاريخ الشعر السياسي إلی منتصف القرن الثاني،بيروت،  دارالقلم.

42. صافي حسين،علی،(1964م)،الأدب الصوفي في العصر،قاهره،دارالمعارف.

43. ضيف،شوقي،(2004م)،تاريخ الأدب العربي، العصر العباسي الأول،قاهرة،دارالمعارف.

44. طبراني،سليمان بن أحمد،(دون تاريخ)،المعجم الکبير،بيروت،دار إحياء التراث العربي.

45. الطريحي،محمد سعيد(1989م)،مجلة الموسم،بيروت.

46. طهراني،آقا بزرگ،(1402ه)،الذريعة إلى تصانيف الشيعة، بيروت،دار الأضواء.

47. غرام،محمد،(1989م)،قضية الإلتزام في الشعر العربي،دمشق،دار طلاس.

48. فرطوسي،عبدالمنعم،(1966م)،ديوان،النجف،مطبعة الغري الحديثة، الطبعة الثانية.

49. فرطوسي،عبدالمنعم،(1986م)،ملحمة أهل البيت،بيروت،مؤسسة أهل البيت عليهم السلام، الطبعة الثانية.

50. قبادی،محمد صادق،(1385ش)،اعترافات عمر به فضائل امام علی(عليه السلام)،قم، انتشارات حضور، جاپ اول.

51. قندوزي،سليمان بن ابراهيم،(1416ه)،ينابيع المودة لذوي القربی،بتحقيق سيد علي جمال الحسيني دار الأسوة للطباعة و النشر،

52. قيم،عبدالنبيّ،(1385ش)،فرهنگ معاصر عربي- فارسي،تهران،موسسه فرهنگ معاصر، چاپ پنجم.

53.محلاتي،حيدر،(1420ق)،الشيخ عبدالمنعم الفرطوسی:حياته و أدبه،المکتبة الدينية المخصصة ،الطبعة الأولی.

54. محلاتي،شيخ ذبيح الله(بی­تاريخ)،الحقّ المبين در قضاوت­های أمير المؤمنين،کتابخانه ارشاد.

55. مختاری،قاسم،(1384ش)،ميراث ماندگار ادب شيعي،اراک،انتشارات دانشگاه اراک.

56. موسی،ضياء،(1998م)،قرنفلة الصباح،قم،انتشارات المكتبة الحيدرية.

57. ناهي،غالب،(1954م)،دراسات أدبية،النجف الأشرف،مطبعة دار­النشر والتأليف.

58. نبهاني،يوسف،(1310ق)،شواهد الحق في الاستغاثة بسيد الحق،بيروت،المطبعة الأدبية.

59. نعمة،عبدالله،(1980م)،الأدب في ظل التشيع،بيروت،دار التوجيه­الإسلامی،الطبعة الثانية.

60. هاشمي،سيد أحمد،(1384ش)،جواهر البلاغة،طهران،مؤسسة الصادق للطباعة و النشر.

61. يعقوب،اميل بديع،(1379ق)،موسوعة الصرف و النحو والإعراب،قم،انتشارات استقلال.